گزارش (5)
نهضت سربداران به گواه مورخان و صاحب نظران تاریخ ، بزرگترین و مهم ترین جنبش آزادی بخش قرن هشتم هجری در خاورمیانه بود که از میان مردم شیعه شهرها و روستاهای سبزوار بزرگ در غرب خراسان آغاز شد و به تدریج دامنه گسترده ای در بخش عظیمی از نواحی شرقی ، مرکزی و شمالی ایران بزرگ قدیم ، پیدا کرد.
این نهضت اولین تشکیل دهندگان حکومت شیعه دوازده امامی در شرق ایران محسوب می شد که دارالمومنین سبزوار را پایتخت خود قرار داد و بعضی از نواحی اطراف سبزوار نظیر شهر اسفراین و روستاهای کراب و باشتین به عنوان پایگاه های مهم این قیام محسوب می شدند.
در این میان روستای کراب از اهمیت ویژه ای در تاریخ سربداران برخودار است ، زیرا دو تن از امرای سربداران خواجه یحیی و خواجه ظهیر کرابی از اهالی این روستا بودند.
امیران سربداران به دلیل جنبه مردمی این حکومت ، زندگی ساده ای داشتند و در واقع از میان مردم بر می خاستند و با مردم زندگی می کردند ، لذا علاقه ای به تجملات نداشتند و امروز آثار خاصی ازقبیل کاخ های با شکوه یا وسایل نفیس درباری از دوران سربداران باقی نمانده است. اما در بعضی مناطق اعم از شهرها و روستاهایی که مراکز این حکومت محسوب می شدند ، می توان رد و نشانه ای از بعضی آثار از جمله قلعه های نظامی و یا برج های دیدبانی را به دست آورد که اندک شاهدان به جا مانده از دوران مبارازات عزتمندانه مردم ایران به پرچمداری سربداران در مقابل بیداد مغولان هستند.
یکی از این معدود آثار برجای مانده ، برج تاریخی نوکاریز کراب است که حالا دیگر در اثر مرور زمان و نامهربانی روزگار ، به طور کامل مهجور و فرسوده شده و تقریبا می توان گفت چیز خاصی از آن برجای نمانده است.
در باور مردم محلی که نسبت به تاریخ روستای خود آگاهی دارند ، برج نوکاریز که در گویش محلی مردم کراب "نوکِرِز" خوانده می شود ، یکی از برج هایی است که در زمان حمله مغول به ایران و شکل گیری حکومت شیعی سربداران ، از این برج برای دیدبانی استفاده می شده است.
برج نوکاریز متأسفانه چنان که گفته شد ، تقریباً در آستانه نابودی است و آن طور که از تصاویر آن بر می آید ، شدت تخریب به حدی است که شاید دیگر نتوان کار خاصی برای احیای آن به عمل آورد.اما حداقل می توان با ثبت عکس هایی از باقی مانده های این برج تاریخی ، تصاویری از آن را برای همیشه در حافظه تاریخ باقی نگاه داشت.
کراب یکی از روستاهای ییلاقی و خوش آب و هوای شهرستان سبزوار است. که مانند هرنقطه دیگری از این آب و خاک سرافراز درایام مختلف سال از جمله ایام نوروز آداب ورسوم خاص خود را داشته و هنوز دارد. دراین مطلب قصد داریم آداب و رسوم روستای کراب درایام نوروز را شرح دهیم اما قبل ازآن باید به یک معرفی ازاین روستا ووضعیت آن درگذشته و امروز بپردازیم.
خواجه ظهیرالدین و خواجه یحیی کرابی دو تن از امرای کرابی الاصل حکومت سربداران هستند که کتب تاریخی به ویژه خواجه یحیی را به عنوان پادشاهی فرهیخته و خوشنام معرفی کرده اند.
کراب امروزه متأسفانه به رغم گذشته های پربار خود ، مانند بسیاری از روستاهای دیگر با مهاجرت جوانان خود به شهرها مواجه شده است. و از آن شکوه و اقتدار گذشته ، اینک در محل خود روستا شاید چیز چندانی باقی نمانده باشد.
اما کرابی ها بعد از ورود به شهرها نیز روحیات پیشرفت طلبی خود را حفظ کرده اند به طوری که این سالها به یکی از فامیل ها و جمعیت های سرشناس سبزوار تبدیل شده اند و در برخی مشاغل کلیدی شهر ورود موفقی پیدا کرده اند.
یکی از این مشاغل کلیدی که کرابی ها در آن ورود پیدا کرده اند، نانوایی های سبزوار است و هم اکنون بسیاری از شاطرهای معروف سبزواری اصالت کرابی دارند.
همچنین در جامعه پزشکی سبزوار نیز چند مورد پزشک کرابی الاصل با همین فامیل یا فامیلی های تغییر یافته ، حضور موفقی داشته اند.
یکی از معروف ترین پزشکان با سابقه کرابی در سبزوار دکتر محمدرضا سعادتمند است که وی به ویژه در زمینه ختنه موفقیت آمیز اطفال در سبزوار به شهرت خوبی رسیده است.
مرحوم حاج علی اصغر کرابی نیز یکی دیگر از کرابی های نامدار مقیم سبزوار بود که به صورت تجربی به کار درمان بیمارانی که دچار شکستگی یا دررفتگی دست و پا شده بودند می پرداخت و به خاطر مهارت بالایش در این کار بسیاری از سبزواری ها در هنگام مواجه شدن با مشکلاتی در زمینه شکستن یا از بند دررفتن دست وپا ، با وجود پزشکان متخصص حاذق نزد وی مراجعه می کردند و این باعث شد که وی به مرور در گویش محلی به حاج علی اصغر شکسته بند کرابی معروف شود . مرحوم کرابی چندسال قبل در یک سانحه رانندگی درگذشت.
از دیگر کرابی های نام آورسبزوار می توان به حاج میرزا احمد کرابی اشاره کرد. وی که یکی از حافظان قرآن کریم در سبزوار است ، در سنین بالا به تحصیلات دانشگاهی و اخذ مدارج عالیه پرداخت و بدین ترتیب هوش سرشار و نبوغ ذاتی خود را در زمینه های علمی نشان داد.
و تا آنجا رسید که به جمع اساتید دانشگاهی سبزوار پیوست و سالها در دانشگاه آزاد اسلامی این شهر تدریس کرد.فرزندان او نیز موفق به تحصیلات عالیه و کسب مشاغل شریفی در سبزوار و دیگر شهرهای کشور شده اند.
برای معرفی بیشتر کراب به پیروی ازشیوه ای که در روزهای گذشته درمعرفی سایر روستاهای شهرستان سبزوار از آن استفاده کردیم ، اینک به کتاب فرهنگ اماکن و جغرافیای تاریخی بیهق مراجعه می کنیم تا ببینیم نویسنده این کتاب با استفاده از منابع معتبری که در دست داشته است این روستا را چگونه معرفی می کند :
کراب : ده ، دهستان کراب ، منطقه ای کوهستانی با پوشش گیاهی است. بِلاش آباد در شرق ، کسکن در جنوب و روستاهای شاره و دلبر در غرب آن قرار دارند و چند واحد صنعتی در آن دایر است. از آثار مهم قدیمی آن ، مسجد جامع ، برج نو کاریز و مزار روستا که متعلق به ادیب کرابی است ، می باشد. بیهقی آن را مربوط به رَبع خسروجرد می خواند که اقامه ی نماز جمعه و خطبه داشته است.
خواجه یحیی کرابی (کراوی) ، هفتمین امیر سربداری اهل این روستا بوده است. وی را مردی ادیب و صاحب نفوذ می دانند که در گسترش ثغور سربداران ، اهتمام داشت. طغاتیمور را هم او به مازندران بکشت و شریعت و احکام آن را احیاء کرد و پس از پنجاه سال حکومت به دست برادر خود کشته شد. برادرزاده اش (خواجه ظهیر) توسط پهلوان حیدر قصّاب به عنوان هشتمین امیر سربداری انتخاب گردید ، وی یک سال بعد به خاطر نفوذ بیش از حد پهلوان حیدر استعفا داد