روستای من کراب
تاریخچه

تاریخچه (10)

قابل توجه همولایتی های گرامی اپلیکیشن سایت روستای من آماده استفاده است 

 

ته گودالهاوخاطرات و چه مردانی که از چهره هایشان نور می بارد با قلبی صاف و ساده،پس از پایان کار روزانه در ته گودال ها افتاب نشین میشدند و به خاطرات همدیگر گوش جان میسپردند .این شال و ‌کله پیچ نیست که بر سر دارند برای سرما ،گرما نیست بلکه حکم تاج دارد .روزگاری همه ی مردم روستا چنین بودند .حجب و حیا تنها برای زنان نیست بلکه این بزرگواران شان و شوکتشان ایجاب میکرده که به احترام دیگران مکلا و معمم در جمع حاضر شوند متاسفانه شال بر سران قریه کم شده .عددشان به تعداد انگشتان دو دست نیست و به چه راحتی فرهنگ مردم دستخوش استحاله و تغییر است .این مکان تکیه گاهی است که چوپان و نجار و ارباب و زارع و دهقان و مالک و کاسب دوره گرد و دهقان در یک ردیف نشسته اند و هیچ یک را بر دیگری برتری نیست .انانکه از این جمع به دیار حق رفته اند خدایشان بیامرزد.photo 2023 08 30 10 23 26

 
یکشنبه, 05 شهریور 1402 ساعت 16:05

حمام روستای کراب

 اندر حکایت گرمابه ی کراب 

دانسته شود که دیرینگی کراب به قبل از اسلام مربوط است که اهل محل ،یکجانشین شده و ارتفاعات را با کوچه های باریک و تنگ انتخاب کرده اند و انسجام و تشکل خود را حفظ کرده اند .و اما نیاز به گرمابه سبب شده تا اندیشه ی خویش را بوته عمل بپوشانند.احتمال که سابقه ی حمام‌به دوره ی ایلخانان مغول میرسد که خصوصا غازان خان و خواجه رشید الدین فضل اله شهید و وزیرش در عمارت و آبادانی قلمرو دولتش سعی وافی داشته اند.و اگر نه این باشد،یقینا سابقه تاسیس حمام به دوره ی سربداران بخصوص یحیی کرابی منجر میشود که در احداث قنات حمام و مسجد تلاش می کرده اند .درسال ۴۶-۴۵تغییراتی در حمام قدیمی از جمله هشت دوش و بستن خزینه بر اساس رعایت بهداشت انجام شد،اما در سال ۵۶-۵۵به مدیریت مرحوم حاج محمد علی و حاج محمدرضا سبیل و با معماری حاج علی اصغر گوداسیایی و بنایی اوستا حسین برزویی این مکان با استحکام خاص تاسیس شد که پس از گذار چند پله به داخل رخت کن و صحن حمام وارد شده و با هشت دوش که از قنات مشروب می شد با یک منبع آب و گلخن کامل میشد ، که اگر دستکاری داخل آن انجام نمی شد ،هزاران سال یادگار می ماند و به هیچ وجه تخریب یا شکست در آن وارد نمی شد.
نور کافی بداخل حمام از دوگنبد به درون حمام هدایت میشود .
علی اکبر کرابی

 
پنج شنبه, 28 مرداد 1400 ساعت 18:08

آرامگاه

آرامگاه ادیب کرابی

00053.MTS snapshot 00.04 2015.04.11 22.03.01

این آرامگاه در میان قبرستان عمومى روستا کراب از دهستان قصبة غربی، بر روى تپّه ‏اى به ارتفاع 3 متر، در 24 کیلومترى شمال غرب شهر سبزوار واقع شده است.

ساختمان آرامگاه که از خشت و گل ساخته شده و در سالیان اخیر مرمت گشته است. شامل ایوانى در جانب شرق به ابعاد 3×3 و ارتفاع 5/3 متر است. در ابتداى این مدخل، یک راه رو به صورت شبستان قرار دارد که در دو طرف آن دو اتاق به صورت انبار و آشپزخانه ملحق شده است. کف و ازارة حرم و شبستان با سنگ مرمر پوشش یافته و الباقى دیوار فعلاً گچ اندود است.

اصل مرقد از خارج به صورت مدور و گنبد آن بر ساقه‏اى هشت ضلعى به ارتفاع دو متر قرار دارد که علاوه بر 4 پنجره جهت نورگیرى، گنبد عرقچینى بنا بر آن استوار شده است.

اتاق مرقد از داخل به ابعاد 9×9 متر است و سه مقصوره به ابعاد 3×5/2 و ارتفاع 4 متر در سه جهت آن به صورت صفّه احداث شده و چهار زاویه با پخ شدن به 8 ضلعى تبدیل شده است. در هر یک از مقصوره‏ها با ایجاد طاقنما و گوشواره بنا را به دایره تبدیل نموده‏اند و سپس گنبد بنابر آن استوار گشته است. در وسط بقعه، صندوق چوبى به ابعاد 5/2×2 متر قرار دارد که بر روى آن پارچه سبز کشیده‏اند. در سالیان اخیر، دیوار خارجى بنا را به جهت استحکام با سنگ لاشه و ملاط گل پوشش داده‏اند. زمین زیارتگاه بیش از سه هزار متر مربع است که به صورت قبرستان از آن استفاده مى‏شود.

به اعتقاد اهالى، خفته در این مزار عبداللَّه بن منصور بن ادیب است که از خدمتگزاران امام رضا ‰ مى‏باشد. اما این ادّعا منشأ صحیحى ندارد. بلکه وى امام ابوعبداللَّه محمّد بن منصور بن احمد بن حمید الادیب است که تولّد و نشو و نماى او در ده کراب بوده است. او داراى تصانیف زیادى است که من جمله آنها «زهرة مبانى البیان فى معانى القرآن» وى از شاگردان امام ابو سهل صعلوکى بود و به خدمت وى پیوسته تا سال 360 هـ . ق بود.

ماوراء النهر به خسروجرد رسیدند، امام بخارا رسول خدا ˆ را خواب دید که به او مى‏فرماید: اگر مى‏خواهى حق تعالى حج تو قبول کند و سعى تو مشکور باشد، بر این سه فرسنگى گورى است از آنِ ادیب کرابی، آن گور را زیارت کن. دیگر روز آن خواب مجدّد تکرار شد و به ناچار قافله به زیارت آن خاک آمدند. و سپس دستور ساخت بنا صادر شد.

این آرامگاه به شمارة 20591 و در تاریخ 26/10/1386 به ثبت آثار ملّی و تاریخی رسیده است

 

 
پنج شنبه, 28 مرداد 1400 ساعت 18:02

سربداران

امیران سربدار

سربداران اولین حکومت شیعیه 12 امامی ومردمی ایران در سالهایی است  که کشور در زیر تاخت وتاز سم اسبهای مغولان قرار گرفته بود و مردمان خراسان علیه بیداد وستم دشمن متجاوز تحت آموزه های مذهبی شیخ خلیفه مازندرانی ودلاوریهای پهلوان عبدالرزاق باشتینی این نهضت را به پایتختی دارالمومنین سبزوار بوجود آوردند.
 نهضتی که با گذشت سالها هنوز نقش پر رنگ آن در تاریخ سیاسی مذهبی کشور کم رنگ نشده است واین نهضت پس از سالها الگویی برای ایستادگی در برابر ظلم ستمگران تلقی می شود جنبشی که از سال 737ه.ق آغاز شد وتا سالها باقی ماند. در جدول پیش رو با فهرست نام ومشخصات12 امیران سربدار آشنا می شوید

 

فرمانروایان

سالهای حکومت

نحوه به قدرت رسیدن

نحوه مرگ

مکان مرگ

1

عبدالرزاق بن فضل الله باشتینی

738-736ق

رهبری شورش

مقتول

سبزوار

2

وجیه الدین مسعود بن فضل الله

745-738ق

بعد از قتل برادر

مقتول

رستمدار

3

آی تیمور محمد

748-745ق

با انتخاب

مقتول

سبزوار

4

کلو اسفندیار

748-747ق

با پیشنهاد شمس الدین علی

مقتول

سبزوار

5

شمس الدین فضل الله

748-747ق

با انتخاب توسط لطف الله

کناره گیری از حکومت

----------

6

شمس الدین علی

752-748ق

با پیشنهاد

مقتول

سبزوار

7

یحیی کرابی

758-753ق

با انتخاب

مقتول

سبزوار

8

ظهیرالدین کرابی

758-753ق

با حمایت حیدر قصاب

مخلوع

-------------

9

حیدر قصاب

761-760ق

با برکناری کرابی

مقتول

اسفراین

10

لطف الله

762-761ق

با کمک دیگران

مقتول

قلعه دستجردان

11

حسن دامغانی

766-762ق

با قتل لطف الله

سربداران خود

قلعه شغان

12

خواجه علی مؤید

783-766ق

با قتل دامغانی

در جنگ با لر کوچک

خرم آباد

 

 
پنج شنبه, 28 مرداد 1400 ساعت 18:01

نهضت

نهضت شیعی سربداران

تل ایلخان طغاتیمورخان مغول ، بدست خواجه یحیی سربداری 
mbo3zYhXLdo0KIQl9E23
 
نهضت شیعی
مهمترین حادثه ای که زمان فرمانروایی خواجه یحیی کرابی اتفاق افتاد قتل طغاتیمورخان به دست سربداران بود که به حکومت ایلخان طغاتیمور در منطقه پایان داد. هر چند حکومت ایلخانی با مرگ ابوسعید پایان یافت اما وجود برخی مدعیان چون طغاتیمور حاکم استرآباد، گرگان و دشت که امیرانی چون ارغوانشاه مغول و دیگر امرای خراسان احتراما وی را ایلخان می نامیدند سبب شد که هنوز نامی از حکومت ایلخانی بر سر زبانها باشد طغاتیمور از آغاز ظهور نهضت سربداران پیوسته از ایشان آسیب دیده و ضرب شصت آنها را چشیده بود و از ایشان بیمناک بود و مدام در پی فرصتی بود که تلافی کند و چون در میادین نبرد نتوانسته بود حریف سربداران شود از راههای دیپلماسی وارد می شد در واقع به خدعه و نیرنگ متوسل می شد کلا سیاست وی درقبال سربداران چنین بود که هرگاه متوجه می شد ضعف و فتوری در دستگاه سربداران حاصل شده است به تدارک حمله می پرداخت و زمانی که احساس می کرد ایشان قدرتمند شده اند از در سازش و مصالحه وارد می شد.(پطروشفکسی،۱۳۵۱: ۷۴).
 
چنان که طغاتیموریان بعد شکست از مسعود قدرتشان کاسته شد ولی در زمان جانشینان ضعیف مسعود آیتمور ، کلواسفندیار و علی شمس الدین توانستند دوباره نواحی از دست رفته خود را تصرف کنند و زمان خواجه شمس الدین چون احساس کردند سربداران دوباره قدرتمند شده اند طغاتیمور با خواجه شمس الدین صلح و حتی قبول کرد تمام نواحی که مسعود تسخیر کرده بود در زمره متصرفات سربداران باشد تا اینکه خواجه یحیی حاکم سربداران شد یحیی هر چند در ابتدا سوء ظن ایلخان را علیه خویش برانگیخت ولی اندک بعد ضرابخانه های سربداران را که حدود یک دهه از کار افتاده بود فعال کرد و سکه هایی در تأیید سلطنت طغاتیموریان ضرب نمود و به خزانه طغاتیمور در خراسان واریز کرد. یحیی توانست با این اقدامش سوءظن طغاتیمور را نسبت به خود تا حدی برطرف کند( اسمیت، ۱۳۶۱: ۱۶۶-۱۶۵) با این حال همچنان دو قدرت درصدد نابودی همدیگر بودند و منتظر فرصت مناسبی بودند تا اندیشه خود را عملی نمایند . ابتدا طغاتیمور دست به کار شد وی چند بار در بین مکاتبه و مراسله ای قطعه شعری را به یحیی نوشت.
 
گردن بنه جفای زمان را و سر مکش                                 کار بزرگ را نتوان داشت مختصر
 
سیمرغ وار چون نتواند کرد، قصد قاف                      چون صعود خرد باش و فرو گیر بال و پر
 
بیرون کن از دماغ، خیال محال را                                       تا در سرت نشود صد هزار سر
 
بیرون کن از دماغ، خیال محال را                                      تا در سرت نشود صد هزار سر
 
خواجه یحیی نیز در جواب نوشتند:
 
گردن چرا نهیم ، جفای زمانه را                                    راضی چرا شویم به هر کار مختصر
 
دریا و کوه را بگذاریم و بگذریم                                       سیمرغ وارزیر پر آریم خشک و تر
 
با بر مراد و سر گردن نهیم پای                                      یا مرد وار در سر همت کنیم سر
 
غفاری کاشانی، ۱۳۰۴: ۳۰۰)
 
در تاریخ سربداران آمده که هر سال به جهت ملازمت و تجدید عهد؛ سربداران نزد طغاتیمور خان می رفتند و چون نوبت حکومت به یحیی رسید به دستور استمرار به ملازمت خان شتافت.(سمرقندی،۱۳۳۸: ۱۷۸) اما با بررسی منابع معلوم می شود چنین رسمی که امیران سربداری جهت تجدید عهد خود به دربار ایلخان رفته باشند وجود نداشته واین قضیه تنها در زمان یحیی صورت گرفته است در هر حال امیر یحیی به رسم ایلچی با سیصد بهادر قصد اردوی ایلخان کرد و در سلطان دوین استراباد به لشکر طغاتیمور پیوست.(سمرقندی،۱۳۵۱ک ۲۵۸) و ایلخان طغاتیمور به سبب ورود امیر یحیی و لشکرش طوی های (جشن ها) ترتیب داد روز سوم خان برای یحیی طوئی پادشاهانه ترتیب داد و جهت او و ملازمان و امرای او شامیانه برافراشته بودند و خان در مستقر خود بر تخت سلطنت جلوس کرد و حافظ شغانی نام سرهنگی در پهلوی خواجه یحیی و جمعی دیگر حدود هزار نفر اطرافش نشسته بودند در این بین قضیه توطئه سربداران یا به نوعی پیشدستی آنان صورت گرفت.
 
در آخر روز سوم طوی، حافظ شغانی و محمد حبش از سربداران گفتند هنوز که عهد و پیمان نکرده ایم و ایمان در میان نیامده در اثنای آش کشیدن ما می توانیم پادشاه را دفع کنیم و ایلخان نیز اندیشیده بود که چون از طوی فارغ شود کار سربداران ر یکسره کند.(میر خواند، ۱۳۸۰: ۴۵۱۹/۸) لذا زمانی که ایلخان بر تخت سلطنت جلوس کرده و امرا و بزرگان طغا تیمور خان و نیز یحیی و شماری از سپاهیانش در آن حضور داشتند امیر یحیی حافظ شغانی را گفت امروز این مغولی را می توان کشت حافظ شغانی گفت در خاطر م نیز این معنی گذشته پس یحیی حافظ را گفت تو روان شو مردم خواهند گفت که تو سخنی داری، گستاخانه خود را به خان نزدیک گردان و ضربتی بر او زن تا من نیز مدد به تو کنم و کار او را به آخر رسانم و نوکران هم در این حال بیکار نخواهند نشست و حافظ شغانی به طرف خان روان شد. حاجبان خواستند تا او را منع کنند خان فرمود که بگذارید شاید که التماس داشته باشد به عرض رساند و چنین حافظ شغانی به خان نزدیک شد کارد بر کشید و خان را زخم زد و امیر یحیی نیز با سرعت عمل خود را به خان رسانید و تبرزین بر سر خان زد و نوکرانش همگی حمله کردند و جمعی که به خان نزدیک بودند جمله فرار بر قرار ترجیح دادند و به این صورت طغا تیمور خان به قتل رسید تاریخ این واقعه ۷۵۴ ه.ق بوده است.( سمرقندی ،۱۳۸۸: ۱۷۹-۱۷۸).
 
وجه اشتراک روایات در قضیه قتل ایلخان طغاتیمور خان چنین است که این جشن به ابتکار و دعوت طغاتیمور برپا شده بود و هدف اساسی آن فریب دادن سربداران و التزام ایشان به پذیرفتن پیمانی تحقیرآمیز یا قتل عام آنها بوده است. اما امیران سربداری پیشدستی کردند و عذر آنها را به خود آنها باز گردانده اند و در نتیجه شکست و انهدام به دستگاه طغاتیمور راه یافته وآخرین ایلخان و دستگاه سلطنتی اش چنین نابود شد و هر چند نتیجه این اقدام ریشه کن شدن سنتها و فرهنگ مغولی در گوشه و کنار ایران مغول زده نبوده به هر حال آنچه در اکثر روایات مشترک است همین موضوع دعوت و عقد قرارداد و توطئه علیه سربداران بود که سرانجام به پیروزی سربداران و قتل طغاتیمور خان منجر شد.(شهرستانی،۱۳۷۵: ۸۰).
 
با مشاهده قتل طغاتیمور « سربداران که در بیرون بودند چون ضرغام خون آشام (بنی جان) شمشیرها کشیده برهیچکس ابقا نکردند و از خاص و عام خلقی بسیار کشتند پسران طغاتیمور خان و هر که توانست گریخت پهلوان سربدار گرگ وار در گوسفندان ترکی افتادند و به تهور و تنمر چنین کار از پیش بردند که تا انقراض عالم ذکر آن از روی روزگار محو نخواهد شد. و به لحظه اردوی پادشاه چنان خوار و ناچیز شد.»
 
(سمرقندی،۱۳۵۳: ۲۵۸) سربدران اکثر آن ولایت را به سم ستوران ویران کردند و هر گله که در گیاه زار آن مراعی یافتند براندند و در آن قضیه غنیمتی تمام به دست آنان افتاد و کار ایشان دوامی گرفت و آوازه ایشان به اطراف و اکناف برسید.(آژند به نقل از ابرو،۱۳۶۳: ۱۸۴)
 
بدین شکل یحیی توانست با درایت خویش ایلخان طغاتیمور را به قتل برساند و برای همیشه این رقیب سیاسی خود را از صحنه روزگار محو نماید و قلمرو ایلخان را ضمیمه قلمرو سربداران کرد این فتح سبب شد سرتاسر متصرفات طغاتیمور در خراسان و گرگان به سربداران تعلق گیرد.(نبئی،۱۳۷۵: ۱۱۷)
 
سربداران بدون کوشش و به آسانی توانستنند آخرین تکیه گاه دولت مغولی ایلخان هلاکویی را نابود کنند آنان با ویران ساختن این آشیان ددان و راهزنان کاری بزرگ و برجسته انجام دادند.(حقیقت،۱۳۴۴: ۱۳۴)
 
قتل طغاتیمور و پاشیده شدن قشون او سربداران را قادر ساخت که دوباره آن مناطقی را که امیر مسعود زمانی از آنها گرفته بود در زمره متصرفات خویش درآورند این پیروزی بسیار مهمتر و با اهمیت تر از فتوحات زمان مسعود بود زیرا سبب پراکندگی دشمنانشان شد و همچنین آنها دیگر دارای رهبرانی نبودند که از نظر اعتبار برتر از طغاتیمور باشد لذا دیگر قدرت هیچ اتحادی را نداشتند و مهمتر اینکه یحیی اشتباه مسعود را در حمله به مازندران تکرار نکرد.(اسمیت،۱۳۶۱: ۱۷۰).
 
در پایان این مبحث می بایست به این نکته اشاره کرد که سقوط ایلخانان باعث واژگون شدن بساط سادت مغول در سراسر ایران نشد. سنن و شیوه کشورداری مغول همچنان در برخی حکومت ها محفوظ ماند به خصوص نواحی که زمام امور در اختیار اعیان صحرا نشین و لشکری مغول و ترک بوده از جمله قلمروی جلایریان و متصرفات جانی قربان در شمال خراسان این نفوذ به چشم می خورد.(پیگولوسکایا،۱۳۴۶: ۴۲۲)
 
جریان قتل ایلخان در اشعار شاعران نیز بازتاب یافته، ابن یمین در این مورد سروده است که :
 
سربداران دلیر و از ایران کندند                      ریشه دولت منحوس طغاخان تیمور
 
 
 
ملک الشعرای بهار نیز به مناسبت قتل ایلخان طغاتیمور به دست سربداران چنین سروده است
 
سرود احرار ایرانند آل سربدار                          کز فشار ظلم آشفتند اندر سبزوار
 
شهر نیشابور بگرفتند و بس شهر و دیار               وز دهاقین لشکری کردن بیرون از شمار
 
بد طغاتیمور چنگیزی به گرگان شهریار              وآخرین خرس مغول او بود در این مرغزار
 
سربداران بر سرش در خاک گرگان ریختند       همچو شیر شرزه خونش را به خاک آمیختند (حقیقت،۱۳۶۳: ۲۰۵)
 
 
 
منابع :
 
۱-آژند ، یعقوب . قیام شیعی سربداران ، تهران : نشر گستره ، ۱۳۶۲٫
 
۲- اسمیت ، جان ماسون . خروج و عروج سربداران ، ترجمه یعقوب آژند ، تهران : موسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران ،۱۳۶۱٫
 
۳ – پطروشفسکی ، نهضت سربداران خراسان ،  ترجمه کریم کشاورز ، تهران :  انتشارات پیام ، ۱۳۴۱٫
 
۴- پیگولوسکایا ، نیتاویکتوروونا . تاریخ ایران از دوران باستان تا سده هیجدهم ، ترجمه کریم کشاورز، تهران ، موسسه مطالعات اجتماعی ،  ۱۳۴۶٫
 
۵ – حقیقت ،عبد الرفیع . تاریخ جنبش سربداران و دیگر جنبشهای ایرانیان در قرن هشتم هجری ،انتشارات علمی ، تهران:  ۱۳۶۳٫
 
۶ – سمرقندی ، دولتشاه بن علاء الدوله بختیشاه الغازی ،تذکره الشعرا ، به همت محمد رمضانی ، تهران : چاپخانه خاور،  ۱۳۳۸٫
 
۷- سمرقندی ، کمال الدین عبد الرزاق .مطلع سعدین و مجمع بحرین ، به اهتمام عبدالحسین نوایی ، تهران : ناشر کتابخانه طهوری ، ۱۳۵۳٫
 
۸ – شهرستانی ، سید محمد علی . سربه داران خراسان و مازندران ، تهران : انتشارات سکه، ۱۳۷۵٫
 
۹ – غفاری کاشانی ،قاضی احمد .تاریخ نگارستان ، به تصحیح و مقدمه مدرس گیلانی،  تهران : چاپ فرهنگ ، ۱۴۰۴  ه . ق.
 
۱۰ – میر خواند ، محمد بن خاوند شاه بن محمود . تاریخ روضه الصفا فی سیره النبیاء و الملوک و الخلفا ، به تصیح جمشید کیانی فر ، ج ۷- ۸ ، تهران :  انتشارات اساطیر، ۱۳۸۰٫
 
۱۱- نبئی ، ابوالفضل. اوضاع اجتماعی و سیاسی ایران در قرن هشتم هجری ، مشهد : انتشارات دانشگاه فردوسی،  ۱۳۷۵٫
 
 
 
نویسنده :حمید دلاوری هروی / کارشناس ارشد تاریخ
 
پنج شنبه, 28 مرداد 1400 ساعت 17:49

سربداران

ویژگی قیام سربداران

ويژگي‌هاي قيام سربداران
images 2
1- مذهب:‌ همان‌طور که قبلاً گفته شد، سربداران عموماً شيعيان اثني‌عشري بودند و مخالفان آنان نيز به مذهب تسنّن وابستگي داشتند.
2- بيگانه‌ستيزي:‌ قيام سربداران، ماهيتاً بيگانه‌ستيز بوده و مبارزه با مغولان را از اهداف اصلي خود مي‌دانستند. چنان که با از بين بردن طوغاتيمورخان، براي هميشه به سلطه سياسي، نظامي مغولان در خاک ايران خاتمه دادند.
3- ستم‌ستيزي: قيام سربداران با بهره‌گيري از ايدئولوژي تشيع اثني‌عشري، قيامي عليه ظلم و ستم هيئت حاکمه محسوب مي‌شد. ظلم و ستمي که در ايران آن ايام اِعمال مي‌شد، ابعاد گوناگون، سياسي، اجتماعي و اقتصادي داشت که توسط حاکمان بر مردم تحميل مي‌شد.
4- اعتقاد به مهدويت: از جمله اصول اصلي تشيّع اثني‌عشري، اعتقاد به مهدويت است. اين مسئله در جناح شيخيان و نيز در جناح سربداران وجود داشت و با همين اعتقاد مردم را عليه مفاسد موجود مي‌شوراندند.
5- فتوّت و جوانمردي: از وجوه عمدة قيام سربداران، روح فتوت و جوانمردي بود. فتوت و جوانمردي ريشه در فرهنگ اصيل تشيّع و ايراني داشت و اکثر رهبران سربدار اين ويژگي را دارا بودند.
6- بُعد مردمي: از ويژگي‌هاي اين قيام، بُعد مردمي آن است. تمام توده‌هاي زحمتکش و محروم جامعه براي رسيدن به آرمان‌هاي خود، در اين قيام جاي دارند.
7- مسئله حکومت غيرموروثي: اين قيام از جمله قيام‌هايي است که فکر حکومت موروثي در آن رشد نکرد. خصلت مذهبي و بُعد مردمي اين قيام، مانع رشد اين گرايش مي‌شد.
8- مساوات‌طلبي: ‌حس مساوات‌طلبي از جمله آرمان‌هاي اين قيام به شمار مي‌رفت. رهبران سربدار خود را جدا از مردم نمي‌دانستند و به راحتي در ميان مردم زندگي مي‌کردند و هيچ‌گونه ظلم و ستمي به مردم روا نمي‌داشتند.
9- کمک به قيام‌هاي ديگر: قيام‌هايي كه از قيام سربداران متأثر بودند، مانند قيام سربداران کرمان،‌ سمرقند و مازندران، مورد حمايت سربداران بودند.

 
Template Settings

Color

For each color, the params below will give default values
Black Blue Brow Green Cyan

Body

Background Color
Text Color
Layout Style
Select menu
Google Font
Body Font-size
Body Font-family